به گزارش هموار کنکور، گلاسر مبدع رویکردی است به نام واقعیت درمانی.
او در این رویکرد خود به چند مفهوم عمده می پردازد.
اولین موضوع مورد توجه گلاسر بررسی نیازهاست. او به چند نیاز مهم در زندگی انسان اشاره کرده است.
نیاز به عشق و تعلق داشتن، اولین نیاز بنیادی همه انسان هاست. سپس نیاز به قدرت و تفریح کردن است.
اما مهم ترین نیازی که همه انسان ها در تمام فرهنگ ها، از ابتدا تا انتهای حیات خود دارند، نیاز به هویت است.
از نظر گلاسر انسان ها با دو هویت در زندگی مواجه هستند.
ابتدا هویت توفیق و دوم هویت شکست.
هر انسانی با هویت توفیق متولد می شود و مهمترین عوامل در پیدایش این هویت در انسان، عشق و احساس ارزشمندی است.
اما هویت شکست از سن مدرسه و حدود شش سالگی پدیدار می گردد.
از نظر گلاسر انسان های لوس و نازپرورده به هیچ وجه احساس ارزشمندی و هویت توفیق ندارند.
او معتقد است که هیچ چیزی به نام افسردگی یا بیماری روانی و جنون وجود ندارد و هرچه هست به انتخاب های آدمی بازمی گردد.
به عنوان مثال انسان خود انتخاب می کند افسرده یا شاد باشد.
رفتار های جنون آمیز نیز نوعی نبوغ هستند که انسان های عادی در شرایط مشابه از خود نشان نمی دهند.
اما براورده نشدن نیازها در زندگی و عدم توانایی در رفع آنها می تواند سبب بروز برخی مشکلات روحی گردد.
به همین دلیل نیز یک واقعیت درمانگر،
برای تامین مهم ترین نیاز بشر یعنی عشق و محبت،
با مراجعان خود یک رابطه دوستانه و گرم برقرار می کند.
اما آنچه که مهم است عدم بروز انتقال یا وابستگی است.
پس او باید مراقب حد و مرزها بوده و مانع از این مشکل شود.
در واقعیت درمانی از نظریه کنترل و تئوری انتخاب استفاده میشود. روشهای درمانی آن نیز بسیار اختصاصی است.