Skip to main content

نقد نظریه رفتار گرایی:

به گزارش هموار کنکور, بر اساس مفاهیمی که در نظریه رفتار گرایی

در مورد یادگیری و تاثیرات محرک های محیطی

یا همان تقویت بر شخصیت انسان و رفتار او ارائه شده است، این معنا به ذهن می رسد که

نظریه پردازان این مکتب همچون ولپی و اسکینر انسان را با یک ماشین یا ربات قابل برنامه ریزی شدن، کنترل پذیر و یک بعدی

یا حتی یک حیوان دست آموز بدون فکر، شعور، احساسات و شناخت اشتباه گرفته اند.

حتی در مواردی ارزش و شان آدمی را به اندازه یک حیوان پایین آورده اند. به خصوص که خود آن ها

منتقد مکاتب شناختی و بحث انسان درونی بوده اند و با موضوع قدرت شناخت، اراده و انتخاب انسان مخالفت داشتند.

از همه مهمتر اینکه این نظریه اصلا به ابعاد و جنبه های پیچیده روح و روان انسان توجهی نکرده است،

که آدمی می تواند در یک لحظه تنها با یک احساس آنی خواه از سر لجبازی، ناراحتی یا عصبانیت

تمام تلاش هایی که برای به کنترل درآوردن، یا به عبارتی تربیت کردن و دست آموز کردن او صورت گرفته را به نابودی بکشاند.

نظر سایر مکاتب:

از نظر بسیاری از نظریه پردازان  دیگر مانند محققان حوزه یادگیری شناختی و اجتماعی چون بندورا و راتر نیز

این مکتب به دلیل بی توجهی به تفاوت های انسان و حیوان و کم کردن شان آدمی رد شده است.

همچنین روانشناسان شناختی نیز بر بی واسطه انگاشته شدن تاثیرات شناخت درونی بر رفتار انسان و

وابستگی صد در صد رفتار به محیط پیرامون و تقویت های دریافتی در این نظریه، بر آن انتقاد وارد کرده اند.

چرا که معتقدند افکار، انتظارات و احساسات فرد بر رفتار او تاثیر می گذارد.

از دیدگاه روانکاوی این روش تنها ترس ها، حساسیت ها و اضطراب های فرد را به شیوه ای کنترل کرده

و حواس او را از موضوعات اضطراب زا پرت می کند، اما کاری برای درمان ریشه ای این مشکل انجام نمی دهد.

به علاوه مکاتب انسان گرایی هم به دلیل بی توجهی این نظریه به ارزش های انسانی بر آن انتقاد جدی وارد کرده اند.

نقاط مثبت نظریه رفتار گرایی:

آزمون پذیری و ابطال یا تایید پذیری مفاهیم این نظریه.

صراحت، روشنی و زبان ساده و قابل فهمی که در بیان کردن این مفاهیم به کار برده است و عدم پیچیدگی آن است.

هر نظریه به سه سوال پاسخ می دهد:

1-تعیین علت مشکل

2-مشخص کردن روش های درمان

3-تعریف سلامتی از نظر آن مکتب

بر این اساس نظریه رفتار گرایی می گوید که، همه رفتار ها اعم از سالم و ناسالم یاد گرفتنی هستند.

پس اضطراب یا مشکل روانی در اثر کج آموزی های انسان است و او ترس ها و استرس ها را نیز آموخته است.

سلامتی وقتی ایجاد می شود که ما به فرد یادگیری جدیدی را آموزش دهیم

و رفتار های نو به او بیاموزیم. بدین ترتیب دیگر آن اضطراب و استرس و مشکلات وجود نخواهد داشت.

روش های درمانی به کار رفته در این مکتب شامل فنون:

حساسیت زدایی منظم، تنبیه، خاموشی، شرطی سازی فعال و کلاسیک … است.